من یک زن هستم
سلام
از اسم وبلاگم هم معلوم است؛
من یک زن هستم.
یک سری اختلافات با شوهرم دارم و از آنجایی که نمیتوانم با کسی درد دل کنم تصمیم گرفتم حرف هایم را اینجا بزنم تا کمتر سنگینی اش آزارم دهد.
آه که انگار توی این دنیا قرار نیست هیچ چیزی سر جای خودش باشد!
قرار بود زن و شوهر مایه ی آرامش هم باشند ولی کو؟!
قرار بود زن و شوهر لباس هم باشند تا عیب ها و نقص های هم را بپوشانند! اما چه شد؟!
نمیدانم واقعا اگر شوهر عواطف همسرش را تامین نکند، زن بیچاره باید چه کند؟ هان؟ واقعا؟!
آنهم بک شوهر بد دل که تکان بخوری میگوید:
"ها؟ به کی علامت میدادی؟!"
خدایا زنرگی کردن را یادمان بده!
تا دیر نشده البته!
امضا: یک زن...
نوشته شده در یکشنبه 90/7/17ساعت
4:1 عصر توسط یک زن نظرات ( ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |